به گزارش سینماپرس، «محمد تقی فهیم» با انتشار یادداشتی با عنوان «اندیشههای آوینی گریزگاه سینما از ابتذال» در روزنامه جام جم نوشت:
سالی دیگر هم، هفته هنر انقلاب اسلامی را برگزار کردیم. از ۲۰ فروردینی که «سید مرتضی آوینی» راه «فکه» در پیش گرفت و باز نگشت، ۳۲ سال میگذرد. طی سالهای ماضی بر تعداد نهادها، ارگانها، واحدها و افراد هوادار و متولی نشر، پاسداری و گسترش اندیشههای «سید مرتضی» افزوده شده است، به طوری که برای بالا رفتن آمار و کمیت موارد یاد شده و حتی جذب هنرجویان این عرصهها، بودجههایی مصوب و اختصاص داده شده است، اما پرسش این است که آیا کیفیت گفتمان هنر انقلاب هم تقویت و به سطح قابل قبولی رسیده است؟
صریحتر اینکه نظرات، دیدگاهها و کلا اندیشههای آوینی به مثابه جریان سوم هنری، چقدر در سینمای داخل و خارج تحقق یافته است؟
اگر بخواهیم بدون تعارفات و ملاحظات مرسوم و فارغ از «آسه برو و آسه بیا» هایی که مورد نقد تند خود «سید» بر هنر وقت بود، وضعیت سینمای کشور را بسنجیم، سطح و میزان مثلا ابتذال نه تنها رقیقتر نشده است که حتی بر غلظت آن هم افزوده شده است. واقعیت امر اینکه در مقطع زنده بودن سید، اوضاع سینمای کشور اینقدر دچار انحطاط و سخافت نبود، با این حال صدای سید علیه وضعیت وقت بلند بود و حرفش له آنچه باید باشد شنیده میشد.
اگر صاحبان و متولیان گسترش اندیشههای سید در محیط آمار و گزارش باقی نمیماندند، بیتردید هنر کشور در چارچوب گفتمان انقلاب بیش از اینها حرفی برای گفتن داشت نه اینکه امروزه معاون هنری ارشاد بیاید و بگوید: در زمینه عدالت و اثرگذاری فرهنگی، کشورهایی که از ایران الگوبرداری کردهاند اکنون گوی سبقت را ازایران ربودهاند. (نقل به مضمون).
اهتمامی که سید در زمینه افشای سینمای روشنفکری و سطحی، به عنوان دو روی سکهی ابتذال بهکار برد، بیتردید در مقام چراغ راهنمایی برای تعیین مسیر هنر متعهد و مبارز عمل کرد و حتی در هنگامهای که جریان روشنفکری مفتخر به این بود که «همه از تاریکخانه هدایت بیرون امده...»ایم و در عین حال برای «انسان صادق گریزگاهی جز پناه بردن به تنهایی و انزوا» نمیدانست و...
آوینی این گریزگاه را در اتصال به ماورا بر شمرد و راه نجات را در هنرخدایی تئوریزه کرد. سینمایی که (روایت فتح) سید، مبنای تئوریک/پراتیک خود قرار داد در تمام مولفههای ساختاری و دو رویکرد مضمونی/فرمیکاش برگرفته و منطبق با فرهنگ، آداب، آئینها و کلا زیست انسان ایرانی مسلمان بود بنابراین در ستیز و نقد دو گرایش غالب فیلمسازی داخلی و همچنین دور زننده سینمای جریان اول (هالیوود) و سینمای دوم یعنی اروپا شناخته میشد.
سینمایی خاص که در نسبتش با مردم معنا پیدا میکرد و ارج و قرب مییافت و اگر «خالی از آداب اجتماعی خاص خانوادههای فقیر مسلمان، شهرستانی و روستایی» میبود، چیزی جز کنشی نیستانگارانه (نهیلیسم) و پوچگرا (ابزوردیسم) محسوب نمیشد.
(مروری ذهنی هم کفایت میکند تا دیگر اثری ماندگار در ذهنمان جرقه نزند). سید همچنانکه به شدت منتقد سینمای بیانیهای روشنفکرانه بود، از کنار سینمایی که «زنها آلامد، بزک کرده و ملتزم به روسریهای زورکی و زندگیهای فرنگیمآب و پر زرق و برق» بودند هم نمیگذشت و ... برگردیم به مطلع این مطلب. اندیشههای شهید آوینی حالا همه چیز دارد. هر ساله حتی تعدادی جایزه بده و بگیر هم رسانهای میشوند و چنانکه موسسه هم دارد، اما آنچه ندارد (یا کم دارد) محصولاتی است که به جای تقلید و تبعیت از گذشته و دیگران، دارای پشتوانه تاریخی باشند و ریشه در متن این ملک و بطن جامعه این مملکت داشته باشد.
ارسال نظر